جدول جو
جدول جو

معنی وا خواندن - جستجوی لغت در جدول جو

وا خواندن
باز خواندن دوباره خواندن، تغییر دادن کلامی را که بطور کنایه گفته شده و بجای آن کلامی دیگر آوردن، بر گرداندن و ابطلا جادویی که با خواندن ادعیه پدید آمده، نسبت دادن: (انتساب خویشتن را بکسی وا خوداندن)، اعتراض کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

باز خوانده، نسبت داده شده منسوب، کسی که باو اعتراض شده: معترض علیه: مقابل وا خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نا خوانده
تصویر نا خوانده
نطلبیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پر خواندن
تصویر پر خواندن
پر خواندن حرکات را اشباع (منتهی الارب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا خواندن
تصویر فرا خواندن
احضار کردن، دعوت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاک خواندن
تصویر پاک خواندن
تقدیس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز خواندن
تصویر باز خواندن
مصادف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راز خواندن
تصویر راز خواندن
فهم اسرار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کسی را دعوت بباز گشتن کردن، یا پس خواندن صیغه. (عقد)، فسخ کردن صیغه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثنا خواندن
تصویر ثنا خواندن
مدح خواندن، مدح کردن، ستایش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز خواندن
تصویر باز خواندن
خواندن، دوباره خواندن، قرائت کردن
فراخواندن، احضار کردن
بازگرداندن
مطابق بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کور خواندن
تصویر کور خواندن
غلط خواندن بد فهمیدن: رفیق، این را دیگر خور خواندی
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح قمار بازان همه نقد خود را یکباره برد او نهادن درین موقع کلمه گل را بر زبان رانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا رهاندن
تصویر وا رهاندن
آزاد کردن رها کردن نجات دادن: (از بد پشیمان میشوی الله گویان میشوی آن دم ترا او می کشد تا وارهاند مر ترا) (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا خواستن
تصویر وا خواستن
باز خواست کردن باز خواست باز گرفتن: (داد تو وا خواهم از هر بی خبر داد که دهد جز خدای دادگر) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا خانیدن
تصویر وا خانیدن
وادار به برچیدن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورد خواندن
تصویر ورد خواندن
افسون خواندن نیرنگ خواندن بر زبان راندن ورد دعا خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازخواندن
تصویر بازخواندن
((خا دَ))
طلب کردن، خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کور خواندن
تصویر کور خواندن
((خا دَ))
اشتباه کردن، بد فهمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گل خواندن
تصویر گل خواندن
((~. خا دَ))
در اصطلاح قماربازان همه نقد خود را یکباره بر داو نهادن، در این موقع کلمه «گل» را بر زبان رانند
فرهنگ فارسی معین
مغلوب شدن شکست خوردن، ردشدن مردود گشتن، مایوس شدن، برابر امری غیر مترقب واقع شدن یکه خوردن، متحیر شدن، ملاقات کردن بر خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا خوان
تصویر وا خوان
دوباره خواندن وا خوانی، مقابله کتب مطابقه: (... و نادانی غالب کتاب و عدم اعتنا بواخوان و مقابله را بران بیفزاییم)، امتحان درستی و نادرستی دو قپان
فرهنگ لغت هوشیار