- وا خواندن
- باز خواندن دوباره خواندن، تغییر دادن کلامی را که بطور کنایه گفته شده و بجای آن کلامی دیگر آوردن، بر گرداندن و ابطلا جادویی که با خواندن ادعیه پدید آمده، نسبت دادن: (انتساب خویشتن را بکسی وا خوداندن)، اعتراض کردن
معنی وا خواندن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز خوانده، نسبت داده شده منسوب، کسی که باو اعتراض شده: معترض علیه: مقابل وا خواه
نطلبیده
پر خواندن حرکات را اشباع (منتهی الارب)
احضار کردن، دعوت کردن
تقدیس کردن
مصادف شدن
فهم اسرار کردن
کسی را دعوت بباز گشتن کردن، یا پس خواندن صیغه. (عقد)، فسخ کردن صیغه
مدح خواندن، مدح کردن، ستایش کردن
خواندن، دوباره خواندن، قرائت کردن
فراخواندن، احضار کردن
بازگرداندن
مطابق بودن
فراخواندن، احضار کردن
بازگرداندن
مطابق بودن
غلط خواندن بد فهمیدن: رفیق، این را دیگر خور خواندی
در اصطلاح قمار بازان همه نقد خود را یکباره برد او نهادن درین موقع کلمه گل را بر زبان رانند
آزاد کردن رها کردن نجات دادن: (از بد پشیمان میشوی الله گویان میشوی آن دم ترا او می کشد تا وارهاند مر ترا) (دیوان کبیر)
باز خواست کردن باز خواست باز گرفتن: (داد تو وا خواهم از هر بی خبر داد که دهد جز خدای دادگر) (مثنوی)
وادار به برچیدن کردن
افسون خواندن نیرنگ خواندن بر زبان راندن ورد دعا خواندن
((~. خا دَ))
فرهنگ فارسی معین
در اصطلاح قماربازان همه نقد خود را یکباره بر داو نهادن، در این موقع کلمه «گل» را بر زبان رانند
مغلوب شدن شکست خوردن، ردشدن مردود گشتن، مایوس شدن، برابر امری غیر مترقب واقع شدن یکه خوردن، متحیر شدن، ملاقات کردن بر خوردن
دوباره خواندن وا خوانی، مقابله کتب مطابقه: (... و نادانی غالب کتاب و عدم اعتنا بواخوان و مقابله را بران بیفزاییم)، امتحان درستی و نادرستی دو قپان